دیکشنری
داستان آبیدیک
to knock a person's
to nɑk ʌ pɜɹsənz
فارسی
1
عمومی
::
بهاسانی ازپیش كسی افتادن یاكسیراشكست دادن
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
TO KILL BEEF
TO KILL GAME
TO KILL OFF
TO KINDLE UP
TO KING IT
TO KISS AWAY A CHILD
TO KISS HANDS
TO KISS THE DUST
TO KISS THE GROUND
TO KISS THE GUNNERS
TO KISS THE ROD
TO KNEEL DOWN
TO KNIT PEACE BETWEE
TO KNIT UP
TO KNOCK A PERSON OF
TO KNOCK A PERSON'S
TO KNOCK ABOUT
TO KNOCK DOWN
TO KNOCK HEAD
TO KNOCK OFF
TO KNOCK OUT
TO KNOCK THE BOTTOM
TO KNOCK TOGETHER
TO KNOCK UNDER
TO KNOCK UP
TO KNOW A PERSON
TO KNOW BY HEART
TO KNOW CARNALLY
TO KNOW FOR CERTAIN
TO KNOW RIGHT FROM W
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید